بدون شک پیروزی قطعی حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در انتخابات محلی اخیر ترکیه مانند آذرخشی بر سر دشمنان او در جهان به ویژه در خاورمیانه فرود آمد؛ اگر کسانی که با اردوغان از در دشمنی درآمدند دارای تجربهی سیاسی واقعی باشند، با توجه به محبوبیت روزافزون این حزب اسلامی در ترکیه و با وجود موانع و شیطنتهایی که اردوغان از یک سال پیش با آن روبرو بوده است، این افراد باید در مواضع خود تجدید نظر کنند.
نمیدانم چرا برخی از عربها بیش از نیمی از مردم ترکیه را که یک تنه طرف از حزب عدالت و توسعه حمایت کردند تحریک میکنند؟ اینان از کدام تجربهی سیاسی سخن میگویند و به چه روی از حکمت دم میزنند؟ هنگامی که از ملت ترکیه که به شدت از اردوغان حمایت میکنند سخن میگوییم، از مردم عقبماندهای صحبت نمیکنیم که گلهوار به صف همهپرسی رانده میشوند وضعیتی که در حکومتهای دیکتاتوری عربی مجاور شاهد آن هستیم، تا در سایهی سگهای شکاری و نیرویی اطلاعات با دل و جان به رهبر "محبوب" و تحمیلی خود رأی دهند. ما از مردم هوشمند و پیشرفته در تمام زمینهها سخن میگوییم که از تجارب تلخ کودتاهای نطامی درس گرفته است؛ ملتی که به پختگی رسیده و مصلحتش را تشخیص میدهد و میداند که باید چه کسی را انتخاب کند. بر خلاف بسیاری از ملتهای ما که میتوان با یک تبلیغات رسانهای ارزانقیمت هوش و خردشان را به بازی گرفت.
از عربهایی که کینهی اردوغان را به دل دارند و میکوشند شخصیت او و دستاوردهای درخشانش را بیاعتبار جلوه دهند نمیخواهیم که به دموکراسی در ترکیه و انتخاب مردم این کشور احترام بگذارند؛ ممکن است آنان برای خود دلایل خاصی داشته باشند و نتوانند نتایج صندوقهای رأی در ترکیه را تبریک بگویند. از آنان نمیخواهیم با اردوغان و حزب او که هماکنون به مهرهی کلیدی در فضای سیاسی ترکیه تبدیل شده است همپیمان شوند. بلکه از آنان میخواهیم قدری با خود بیندیشند و با عقلانیت و حکمت نگاهی به ماهیت و شناسنامهی این حزب و رهبری آن در طول دوازده سال اخیر داشته باشند. آیا حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان یک حزب افراطی است؟ آیا یک حزب تروریستی است؟ آیا با استفاده از اراذل و اوباش به پیروزی رسید؟ آیا با کودتای نظامی یا از راههای پیچیده قدرت را در دست گرفته است؟ یا این که یک حزب اسلامی نمادین و بیهمتا در نوع خود است که توانست به جهانیان ثابت کند که اسلام با دموکراسی و مفاهیم نوین سیاسی هیچ مخالفتی ندارد بلکه قادر است آنها را در راستای خدمت به مفاهیم اسلامی به کار گیرد و حتی میتواند دستاوردهای اقتصادی کلانی را به دست آورد که احزاب دموکراتیک تاریخی در غرب هم خوابش را نمیدیدند. آیا در جهان توسعهیافته موفقیت احزاب و رهبران را در درجهی نخست با عملکرد اقتصادی آنان نمیسنجند؟ آیا حزب اردوغان با ماهیت اسلامی نوین، متمدن و میانهروی خود سرآمد تمام احزاب سکولار ترکیه نیست؟ آیا ترکیه را به مصاف قدرتهای بزرگ اقتصادی نفرستاد؟ آیا بدون پایگاه قوی و محبوبیت بالای مردمی، این حزب میتوانست بارها بر احزاب سرسخت سکولار پیروز شود و مفاهیم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود را روز به روز بیشتر نهادینه کند؟
بیایید نگاهی گذرا به دستاوردهای اردوغان و حزب او از زمان در دست گرفتن قدرت تا امروز داشته باشیم: ارزش صادرات ترکیه در طول سال گذشته به 152 ملیارد دلار رسید یعنی ده برابر ارزش صادرات ترکیه پیش از به قدرت رسیدن اردوغان. بر اساس آمار رسمی صندوق بینالمللی پول ترکیه از رتبهی 111 اقتصادی به رتبهی 16 صعود کرد و در لیست قویترین اقتصادهای جهان قرار گرفت. آمارها نشان داد که تولید ناخالص داخلی ترکیه به سه چهارم تریلیون دلار در این دوره رسید یعنی سه برابر مقدار پیشین. اردوغان سال 2023 را که مصادف با یکصدمین سالروز تأسیس جمهوری ترکیه است سال پیوستن به قویترین قدرتهای اقتصادی جهان تعیین کرده است. ملاحظه کنید از زمانی که حزب عدالت و توسعه قدرت را در دست گرفته است درآمد سرانهی سالیانه 3.5 هزار دلار بود که در دورهی او به 10.5 هزار دلار رسید و این یک جهش بزرگ بود. به طور خلاصه اردوغان به عنوانی که برای حزبش انتخاب کرده است کاملا پایبند بوده است و بعدها از آن به عنوان شعار سیاسی خود استفاده کرد. شعار او در دو کلمه خلاصه میشود: عدالت و توسعه. بدون شک عدالت را محقق کرد و به لحاظ توسعه نیز بیهمتا است به طوری که در پیشرفت اقتصادی زبانزد شد. او نیز همانند ماهاتیر محمد در مالیزی یک شخصیت بزرگ اسلامگرا است که با اعتماد به نفس کامل با جهان رقابت میکند.
ماهاتیر رهبر نهضت مالزی و اردوغان رهبر نهضت ترکیه است؛ حسان رواد دربارهی او میگوید: ترکیه ثروت عربها و نفت و دریا و خشکی آنان را در اختیار ندارد؛ ملت ترک نیز همانند ملتهای ما و کمتر از آنان جزء جهان سوم بودند اما خداوند به وسیلهی یک رهبر ملی و واقعی و معتمد مردم بر آنان منت نهاد و توانست جایگاه ملت ترکیه را ارتقا بخشد و گوی سبقت را از عرب و عجم برباید. او خالصانه کار کرد و با ملتش از در صداقت درآمد و موفق شد زمینهی پیشرفتهای اسلامی نوین سرآمد باشد. با این حال چرا برخی از عربها با حزب عدالت و توسعهی ترکیه و رهبران آن مخالفت میکنند؟ یک دلیل قانعکننده بیاورند تا ما به صف آنان بپیوندیم و بر اردوغان بتازیم. اگر حزب تندرویی بود و شایسته بود که در فهرست گروههای تروریستی داخلی یا بینالمللی جایی گیرد، میگفتیم با آن دشمنی کنید و در محاصرهاش بگیرید؛ اما این حزب به اسلام معتدل متهم است و از نظر برخی از گروهها و جریانهای اسلامی بیش از حد میانهروانه عمل میکند. آیا این حزب در جهان به عنوان یک حزب دموکراتیک و پاکطینت مطرح نیست؟ آیا جهان پیشرفته همانند اروپا و آمریکا آن را به عنوان یک شریک دموکراتیک نپذیرفتهاند؟ پس چرا ما با آن دشمنی میکنیم؟
چرا از حزب عدالت و توسعهی ترکیه نیاموزیم که چگونه اقتصاد ویران خود را سر و سامان دهیم؟ چرا به آن نزدیک نمیشویم و از تجربیات بزرگ آن در زمینهی اقتصادی و توسعهی انسانی استفاده نمیکنیم به ویژه این که ترکیه کشور همسایهی ماست و در بخش بزرگی از میراث تمدن اسلامی با آن مشترکیم؟ برای کسانی که مناسبات خود را عادتا بر مبنای مذهب پایهگزاری میکنند، حزب اردوغان یک حزب مشخصا سنی است و به این ترتیب با بیش از یک ملیارد مسلمان در جهان اشتراک دارد. کوتاه سخن این که حزب اردوغان یک حزب آرمانی برای عربها است تا در زمینهی مذهبی، اقتصادی و دموکراسی با آن متحد شوند.
نظرات